×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× عسل يك واژه عربي است كه در فارسي آن را انگبين مي‌گويند و عبارت است از شهد گل‌ها كه زنبور عسل توسط خرطوم كوچك خود آن را مكيده و از راه دهان به كيسه بسيار كوچك خود موسوم به كيسه عسلي وارد مي‌كند. وقتي ميزان شهد جمع‌آوري شده به حدود ٤٠ ميلي‌گرم رسيد، گل‌ها را رها كرده و به سمت كندو پرواز مي‌كند. جالب اين كه براي تهيه يك كيلو عسل، زنبور بايد شهد ٢٠ ميليون گل را جمع و به كندو حمل كند. جالب‌تر اين است كه زنبور عسل خاصيت ثابت گلي دارد، يعني تا وقتي كه مشغول جمع آوري شهد يك گل است، روي ساير گل‌ها نمي‌نشيند. خواص و مواد موجود در عسل: عسل از قديمي‌ترين و نخستين شيرين‌كننده‌هايي است كه انسان استفاده كرده است و شامل قندهايي چون گلوكز، فروكتوز، مواد معدني همچون منيزيم، پتاسيم، كلسيم، كلريدسديم، گوگر
×

آدرس وبلاگ من

armudgetanapple.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/armud_getanapple

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

اصل خاطرات سلام عزیز ترینم

سلام عزیزترینم

من این متن را مینویسم امیدی ندارم بدستت برسد تا که بخوانی ولی حداقل خودم  چون کسی را ندارم که با او درد دل کنم غمی که دلم تلمبار شده با قلم روی کاغذ  میاورم تا شاید کمی سبک شوم.میدانم حتی اگر بفرض محال اینرا خدمتت هم بدهم مرا باز هم نخواهی بخشید.بخاطر علاقه شدید عاطفی دچار خطا واشتباهاتی شدم که در شرایط عادی نمیشوم.

روزی که تولدم بود دیدم خرامان وبا نشاط سلانه سلانه راه میرید بدلم افتاد کاش این دوست من بود چقدر سنگین و با متانت راه میرفتید از قیافه بی آرایشت,هیکلت لباس سنگین پوشیدنت با وقار راه رفتنت خوشم آمد.

چقدر شبیه خاله خدا بیامرزم بودید.من فکر کردم سالها میشناسمت.شاید عالم مثالی دیده بودمت.خیلی با ترس ولرز صبر کردم چیزی بشما بگویم.این شروع کار خیلی برام استرس داره ضربان قلبم تند میشه ممکنه که برام خطر ساز باشه.دل بدریا زدم افتخار آشنایی خواستم و گفتم دوستیی عاطفی میخوام برای صحبت کردن اس ام اس و...فرمودید از آن حرفهای همیشگی ؟کمی با شما راه رفتم گفتم شهرستان کار میکنم 3 هفته بندرم یه هفته تهران تهران که میام مثل ادمهایی که زن و آدم ندیدند. میشم.امیدی به دوستی شما نداشتم.به جلوی داروخانه رسیدیم فرمودید اینجا بایست من دارو بگیرم رفتید بعد از مدتی برگشتید.من فکر کردم خانه تان همان حوالیه پس از مدتی به ایستگاه اتوبوسهای صادقیه رسیدیم میخواستم شماره تلفن بدهم اما خودکار نداشتم با کمال احترام خودکارتان را دادید گوشه کاغذی شماره ام را نوشتم خدمتتان دادم. فکر نمی کردم به من زنگ بزنید حتی فکر نمیکردم موبایل داشته باشید.. سوار اتوبوس شدیم.من هم سوار شدم کنارت نشستم  عکس بچه هاتو کارت شناساییتو نشانم دادید. خیلی بیشیله پیله بودید .از زندگییت شوهر مرحومتان بمن گفتید.من دیدم برنامه کارت را صفحه کاغذی نوشته اید.خیلی از سادگی و نظمت خوشم آمد.یه تقویم کوچک تقدیمت کردم.خیلی از آشناییت خوشحال شدم پیش خود گفتم خداوند در آسمانش را باز کرده حوریی برام فرستاده.بعد ایستگاه پیاده شدید برای اینکه کسی دنبالت نیفتد من هم 2 ایستگاه جلوتر از مسیرم پیاده شدم وخداحافظی کردیم بقیه راه را من پیاده رفتم. فکر میکردم آخر خط پیاده میشوید وخط دیگری سوار میشوید.مثلاٌشهر زیباو....

چند روز گذشت امید نداشتم زنگ بزنید.زنگ زدید خیلی خوشحال و ذوق زده شدم.شماره تان را باسم عزیزترین دوستم حفظ کردم.بچه هات شمال بودند.دوست داشتم ببینمت.امدم اس زدم گفتم میخوام ببینمت خیلی بیموقع گفتی حالا چرا گفتم بچه ها میخواستندبرند خونه خاله شان من از فرصت استفاده کردم امدم ببینمت. با خوشرویی آمدی نیم ساعت صحبت کردیم بعد هم نان سنگگکی برات گرفتم و خداحافظی کردیم ورفتیم.خیلی بمن خوش گذشت مصاحبتت.هنوز زیر دندانمه.دوست داشتم دوباره ببینمت جند تا اس بهت دادم سلیقه اتو نمیدانستم موقع اس دادن دستپاچه میشدم موقع دیدنت هم دست پاچه بودم خیلی مواظب بودم چیزی نگویم که باعث رنجشت بشه.دیدم از حیوان خانگی مثل سگ طوطی (کاکتوز)خوشش میاید ادم مقید و با عاطفه ای است.

چند روز دیگر هوس کردم ببینمش که اشتباه بزرگی کردم باید میگذاشتم سر فرصتی مناسب.میخواست بره خونه دوستش یوسف آباد.من با عجله رفتم ساعت 7 خودمو بهش رساندم من عجله  کردم دارویی که ان ساعت باید میخوردم نخوردم وهمراهم نبردم.این دارو سال قبل سر وقت نخوردنش باعث خون ریزی و بستری شدنم شده بود.یوسف اباد هم خوب نمیشناسم فقط میدانم استاد هیذرولیک دانشگاه امیر کبیر انجا ساکن بود که کشتندش.فکر میکردم سر پایی میبینمش بر میگردم.دیدمش میخواست سوار ماشین بشود پیشنهاد کردم قدم بزنیم چند قدم جلوتر رفتیم و یادم افتاد وفته دارو رسیده حالا چی کنم فکر اینرا نکردم سر راه از داروخانه ای میگیرم چون نسخه ای است هل شده بودم. برگشتیم گفت تا میدان بریم قبول کردم معذب بودم با فاصله راه میرفتم چون محلشان بود.ماشین گرفت خداحافظی کرد ورفت.تو راه هیچ صحبتی نکردم.بقول خودم ملاحظه اشو میکردم.ولی او ناراحت شده بود.هزار تا فکر کرده فکر کرده من کرایه ماشینو نمیخواستم بدهم؟من فکر کردم او میره یوسف آباد من تاکسی  چه صحبتی میتونم باهاش داشته باشم؟داروهامو چه کنم؟این دفعه از من دلگیر شد فکر کرد من نمیخواستم همراهش باشم .من اگر اینرا میدانستم فکر دیگری یا رفتار دیگری میکردم؟ بعد بمن اس داد مثل روباتی ادم با کسی راه میاد آبرویشو گرو میذاره حداقل دلش باز بشه کاشکی اینرا حضوری میگفت.خیلی این رفتارم اثر بدی روش گذاشت. هنوز خیلی از این حرکتم نارحتم.

بار دیگر خواستم ببینمش میدان جلوی فروشگاهی قرار گذاشتیم و رفتیم بوستانی نشستیم من زیاد حرف نزدم خیلی احتیاط میکردم نکند چیزی بگویم بهش بخورد.سلام وعلیک و احوال پرسی معمولی.چیزی بمن نگفت برگشتم اس داد با دیوار نشسته بودم با ربات. کاش اینرا حضوری میگفت بالاخره موضوعی پیدا میکرد گرم صحبت میشدیم.من از تماشایش خوشم میامد در دل خودمو تحسین میکردم چه ادم خوبی پیدا کرده ام با متانت سنگین خوش پوش خوش هیکل خوشگل ،از دیدنش سیر نمیشدم و خدا را در دل شکر میکردم.سر موقع قرار میامد.بقول شاعر:نرگس مستش عربده جوی.....شب ببالینم آمد گفت عاشقم خوابت هست؟

روز دیگری مشکلی سوالی داشتم اس زدم خواستم ببینمش گفت انجا میاید با دوستش.... راستی من خیلی چیزها بهش میخواستم بگویم گفتم شاید در حضور دوستش صلاح نباشد.سوالی داشتم پرسیدم خونه عمویش میرفت بدرقه اش کردم و مدتی هم ایستادم تا از کوچه دیگری رفت.پیش دوستش زیاد نمیتوانستم صحبت کنم چون از پیاده روی باریکی رد میشدیم و شلوغ بود.

شنبه 28 آبان 1390 - 11:58:19 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://naserjon.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 28 آبان 1390   12:06:35 PM

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ 

آمار وبلاگ

6496 بازدید

1 بازدید امروز

10 بازدید دیروز

11 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements